استاد عشق

استاد عشـــــق:نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سید محمود حسابی،پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران/نگارش ایرج حسابی._تهران:1380.

اول بخوانید وب نوشت های دوستان را:

مجن

از متن کتاب:

خواندن،فهمیدن،آگاه شدن مثل یک نوع عبادت  و تشکر از زحمات خداوند است.

این سه سال به من نشان داد،که همیشه کار،فکر و احساسات درست نتیجه ی مثبت می دهد.

زندگی همین است،پر از فراز و نشیب است،تلخی و شیرینی دارد.همه چیز می گذرد.مهم این است که آدم یاد بگیرد،وقتی کار یا زندگی سخت می شود،میزان طاقت او،در سختی ها کمی بیشتر باشد که پیش آمده است.اما باید انسان تجربه ی که بدست می اورد ،فراموش نکند.قدر توانایی ها و نعمت های خود را بداند،و به بهترین شکل،از آن بهره ببرد.

اگر انسان بخواهد کسی را اذیت کند هیچ موجود دیگری به پایش نمی رسد.

وقتی انسان وجود ارزشمند دارد به همان اندازه مودب،متواضع و فروتن نیز هست.

خانم و آقا بودن آسان نیست،سابقه،تربیت و نجابت باید فراهم باشد.ایمان و اعتقاد از ارکان آقا و خانم بودن است.

استاد عشــــق

بیوگرافی دکتر محمود حسابی از زبان پسرش می باشد،محمود مردی ست  که با وجود مشقت های فراوان به عالی ترین درجه ی علمی رسید،کم چیزی نیست   پدر علم فیزیک شدن،تسلط بر چندین زبان زنده دنیا،دیدار با انتیشتین و به کرسی نشاندن نظریه نامحدود بودن ذرات و البته طبق فرمایش پیامبر(ص) اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت و می بالم به ناموران سرزمینم ،جزیره ی نابغه خیز،  که نوابغ زیادی را در دامنش تربیت یافته است.درس می گیرم از زندگیش،تحسین برانگیز است پشتکار محمود و میدانم که وجود مادری مانند گوهرشاد خانم و تربیت خاصش بی تاثیر در آینده فرزندانش نبوده است چرا که پشت سر هر مرد موفق زنی خودساخته و موفق وجود دارد.خوشایندم بود جلسات شعر خوانیشان و آشنای با شاعران با همراهی مادرشان  و همچنین جلسات  درسی همراه با بحث در رابطه با جدیدترین دستاوردهای علمی همراه  فرزندانش و چقدر خوب گفته بود دکتر "وقت برای خوابیدن بسیار است"ناخودآگاه  این جمله دکتر شریعتی"زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت." در ذهن تداعی می شود.

به هر ایرانی می توان پیشنهاد مطالعه اش را داد چرا  آندره مورآ می گوید:"بعد از کتب آسمانی شریف ترین و مفیدترین کتاب ها ،بیو گرافی و شرح حال است."

 خلاصه ی  از دستاورد و زندگی و تحصیلات دکتر،شجره نامه شان و همچنین نمایه موجود در صفحات پایانی نقطه قوتی است.البته خلاصه ی از زندگی دکتر که در ابتدا کتاب آمده است به گمانم وجودش لازم و ضروری نیست چرا که همین ها عیناً در پایان کتاب آمده است.

 با وجود اینکه چهل و پنجمین چاپش را پشت سر گذاشته اما ترتیب صفحه نیم عنوان،صفحه عنوان و  پشت صفحه عنوان رعایت نشده است 

 از لحاظ ویرایشی مشکلاتی در کتاب دیدم خیلی جاها گیومه ها بسته نشده بود.پارسی را پاس نداشته بودند و کلمات خارجی  در متن دیده میشد مانند:دستیار یا به اصطلاح آسیستان(اصطلاح کجا؟؟ایران؟؟!!) و...،بجای مادر افلیج کاش واژه مناسبتری انتخاب می شد چرا که افلیج بار معنای منفی دارد.

 عنوان کتاب و تصویر روی جلد مناسب است  اما نام ایرج حسابی که به صوریت رنگی در روی جلد آمده است شاید در نگاه اول بیننده به غلط فکر کند نام اصلی دکتر ایرج است.

 زوایه دید در این کتاب نمایشی است  این زوایه دید بیشترشیوه «داستان در داستان»، در قالب نامه و یا دفترچه خاطرات و غیره، که در این میان زاویه دیدنمایشی و یا زاویه دید عینی مهمتر از بقیه می باشد. در این شکل راوی، سوم شخص، عقاید و نظرات خودش را در داستان دخالت نمی دهد و به تجزیه و تحلیل روانی شخصیت نمی پردازد؛ بلکه اشخاص چون صحنه تئاتر با گفتگوهایشان خود را معرفی می کنند و حتی دیگر نمی توانند توضیحی بر گفتارشان بیفزایند و به منظور و یا طرز تلقی خود اشاره کنند. هر چه هست باید در کلام طرفین گفته شود. در این روش، نویسنده در حکم دوربین فیلمبرداری است که وقایع را انتخاب کرده و نشان می دهد، ولی دیگر قادر به توضیح و تفسیر حوادث نیست. این زاویه دید، به عمل داستانی سرعت بخشیده و حرکت داستان را بیشتر می کند. «ارنست همینگوی» از این دسته نویسندگان بود و دخالت ناچیزی در روایت داستان داشت. وی می گذاشت که شخصیتها با اعمال و گفتارشان همچون یک نمایش خود را نشان بدهند؛ درست برعکس زاویه دید دانای کل، که به روانشناسی شخصیتها می پردازد و نویسنده کلی در باره اشخاص و رفتار آنها سخن می راند.