کتابخانه عمومی فجر صالح آباد ( همدان )

کتابخانه عمومی فجر صالح آباد ( همدان )

راز در کتاب است و کتاب، خود، یک راز
کتابخانه عمومی فجر صالح آباد ( همدان )

کتابخانه عمومی فجر صالح آباد ( همدان )

راز در کتاب است و کتاب، خود، یک راز

نشانه ها

 خورشید زیبا طلوع کرده بود و نور حیات بخشش را سخاوتمندانه بر اهل زمین می تاباند نسیم خنکی می وزید پرندگان هم صدا تسبیح صبحگاهی سر داده بودند  شنیدن آوای دل انگیز پرندگان رهگذارن را سر مست می نمود  و من زیر درخت گرد و ی کنار جاده منتظر ماشین برای رفتن به محل کار بودم با این همه زیبای در اطرافم غرق در زیبای های آفرینش شده بودم که نگاهم با   گل های  زیبای  بابونه ی  که تازه از خاک سر بر آورده بودند گره خورد و  یاد این جمله افتادم که "خداوند تو را دوست دارد چرا که هر بهار برایت گل می فرستد" حالت سپاس و خشوع یافتم ماشینی آمد و راهی شدم.





 عقربه های ساعت روی دیوار کتابخانه ساعت 15/30 را اعلام می کرد  پاشنه ی در  چرخید و دخترک زیبا روی  با لبخندی  بر لب وارد سالن و با چند شاخه گل نزدیک میز امانت شد وبا مهربانی گفت"خانم این گل ها رو برای شما آوردم"با هدیه ی این عضوء مهربان خستگی روح و جسممان زدوده  شد ناگاه  یاد همان جمله افتادم "خداوند تو را دوست دارد .............".





عصر همان روز برای تجدید قوا و هواخوری به حیاط کتابخانه رفتم و چرخی در حیاط زدم  باز هم نگاهم به این گل زیبا که نشانی از خالق هنرمندش بود افتاد و دوباره همان جمله"خداوند تو را دوست دارد........."






آخر هفته به همراه  دوستان به لرستان زیبا ،سرزمین آبشارها و بیشه ها ، مسافرت کوتاهی داشتیم  ،طبیعت زیبا هنرمندی خالقش را به نمایش گذاشته بود  از همه مهیج تر و زیباتر گندمزارپر از گل های لاله بود که نظر هر رهگذری را جلب می کرد . شور و نشاط ما  در دشت لاله هادیدنی بود....و باز یاد همان جمله "خداوند تو را....." افتادم.




معبودم تو را سپاس


که هر بهار برایم گل های رنگا رنگ و زیبا می فرستی


بار الها  چگونه زبان به ستایش و شکر نعمات بی شمارت بگشایم که در خور خدایت باشد 



  به قول سعدی:    

 از دست و زبان که برآید       کز عهده شکرش به در آید


   

 شکر گل های زیبای که هر بهار برایمان می فرستی و هزاران هزار نعمت دیگری که ارزانی داشته ای.


بارالها اندک شکر ما را بپذیر کز بنده ی محدود شکری محدود به زبان آید و از خالق نا محدود لطف و ارزانی نا محدود به 


ثمر آید.


و باز هم از سعدی:


بنده همان به که ز تقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که به جای آورد


نظرات 4 + ارسال نظر
مداد کوچک دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 23:16 http://medadekuchak.blogsky.com/

موریس مترلینگ:

آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمی گذرد، ولی کسی که به کتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی که به مطالعه یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.

لایـــــــــــــــــــــــــــــــک

ali15as51 شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 12:33 http://akhondy.ir

با سلام
وبلاگ شما لینک شد. شما هم اگر دوست دارید لینک کنید.
یا علی

با سلام
شما هم با افتخار لینک شدید.

صدیقه شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 11:56

سلام

سلام

شما؟

کتابخانه ن والقلم پنج‌شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 08:50 http://nvalghalam.blogsky.com/

بنام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک

صفات لایزالش کس ندانست
هر آن وصفی که گوئی بیش ازانست

ز صنعش آدم از گِل رخ نموده
زوَی هر لحظه صد پاسخ شنوده


طبع زیبایتان پایدار

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.